29.jpg

با دلی از شیشه نازکتر چگونه نشکنم
سنگ را من کرده ام باور چگونه نشکنم

از در و دیوار سنگ کینه می بارد هنوز
من که دارم آینه در بر, چگونه نشکنم

نشکنم گر در عبور از سنگباران فلـــــک
در عبور از عشق ویرانگر چگونه نشکنم

آسمان پوشیده از بال کبوترها شده است
من که محروم زبال و پر چگونه نشـــــکنم

هر نفس , هر لحظه می بینم میان بادها
باغی از گل می شود پرپر چگونه نشکنم

مانــــده ام چشـــم انتظارت در مـــیان بادها
با نگاهی خسته , چشمی تر چگونه نشکنم

دشمن از رو بسته شمشیر از برایم, دوست نیز
می زند از پشت ســـر خنجر چــگونه نشــــکنم

یک طرف نیرنگ دشمن, یک طرف تزویر دوست
با دلی از شــــیشــــه نازک تر چــگونه نشکنم